Wednesday, November 08, 2006

8) بر عرض نبايد ماندن!

چون عرض است، بر عرض نبايد ماندن. زيرا اين جوهر چون نافه مشکست و اين عالم و خوشيها همجون بوی مشک. اين بوی مشک نماند! زيرا عرض است. هر که ازين بوی، مشک را طلبيد نه بوی را و بر بوی قانع نشد، نيک است. اما هر که بر بوی مشک قرار گرفت، آن بدست. زيرا دست به چيزی زده است که آن در دست او نماند. زيرا بوی، صفت مشکست. چندان که مشک را روی در اين عالم است، بوی می رسد؛ چون در حجاب رود و روی در عالم ديگر آرد، آنها که به بوی زنده بودند بميرند. زيرا بوی ملازم مشک بود؛ آنجا رفت که مشک جلوه می کند.
پس نيک بخت آنست که از بوی به روی رسد و عين او شود. بعد از آن او را فنا نماند و در عين ذات مشک باقی باشد و حکم مشک گيرد. بعد از آن وی به عالم بوی رساند و عالم از وی زنده باشد.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home